سفارش تبلیغ
صبا ویژن
labbaik

بدترینِ برادرانت، شخص فریبکار چاپلوس است . [امام علی علیه السلام]

u کل بازدیدها : 116053

u بازدیدهای امروز : 2

u بازدیدهای دیروز : 8

u  RSS 



u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه

پنج شنبه 86/10/27 ساعت 4:56 عصر

i هفت سکا نس

سکانس اول: 

(کمی و فقط کمی چشم هایم عصبانی هستند) 

من این سکانس را دارم برای خودم مینویسم! لطفا تو نخوان! احساساتم تصمیم گرفته اند دیگر با آدم خود خواهی مثل تو کاری نداشته باشند! تمام!

سکانس دوم:

(سکانسها هم میتوانند آخر الزمانی باشند)

درخت پشت پنجره آشنا،بیشتر از تو درکم میکند.واقعا برایت متأسفم که یک درخت مرا بهتر از تو درک میکند!! فکر میکنم آخر الزمان شده است! درخت ها از آدمها دوست تر شده اند!!!

سکانس سوم:

امروز می خواهم چند تا حقیقت را فقط برای خودم بازگو کنم.فقط برای خودم! لطفا تو نخوان!  همه ی آدم بزرگ ها بچه های کوچکی هستند که نا خواسته بزرگ نامیده میشوند، به همین راحتی! من هم یک کودک هستم که بدون این که جرمب مرتکب شوم مرا آدم بزرگ می نامند و تو هم ازین موضوع سوء استفاده می کنی!

تو سوء استفاده می کنی وبا من مثل یک کوه بر خورد می کنی.من توان تحمل نا مهربانی های بی توجیه و غیر متعارف را ندارم.خب...

چون تو را مخاطب قرار داده ام، می توانی یکم ازین نوشته هارا بخوانی!

سکانس چهارم:

(سکانس سوم پر بود از حقیقت اول)

من نمیدانم تو چند تا دوست داری و دوستانت چه قدر دوستت دارند.اما این را میدانم که هیچ کدامشان مثل تو نیستند!من دوست خیلی خوبی برای تو هستم!

یک دوست خیلی خوب!(لطفا حرف هایم را کاملا باور کن.متشکرم) اما... فکر میکنم که تو داری دوستی مرا از دست میدهی! فکر میکنم، البته! درخت پشت پنجره آشنا،به این موضوع ایمان دارد اما من نمیخواهم زیر بار این موضوع بروم.آخر دوستی با تو برای من بسیار بسیار مهم است.

سکانس پنجم:

تو با من سر ناسازگاری گذاشته ای،شدید! و من صبور شده ام،عجیب!با حرف هایت دل ثانیه هارا می شکنی،چه بزسد به دل من! ببین! گوش کن!من دارم سعی میکنم آرام آرام به تو نزدیک شوم وتو داری آهسته آهسته مرا از دست میدهی... آهسته آهسته

سکانس ششم:

(این یک سکانس اعترافی است)

می خواهم به یک حقیقت اعتراف کنم: تمام این شش سکانس را برای این نوشتم که تو بخوانی!!! هیچ چیز در دنیا ارزش دوستی خوب و خالص را ندارد.هیچ چیز! نه پول،نه شهرت،نه هیچ چیز دیگر.

سکانس هفتم:

من قدر تو را میدانم دوست خوبم.اگر دوست داشتی،تو هم قدر مرا بدان.مطمئن باش چیزی از دست نمیدهی اگر قدرم را بدانی(کاملا مطمئن باش!)... دوستت دارم، دوست خود خواه و خوب من!!!!


نوشته شده توسط: hosseini nastaran

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******


i لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یاور همیشه مؤمن
عشق
................
بوسه
تقدیم به همه ی شمائی که دوستتان دارم...
ظهر تاسوعا
نیایش
هفت سکا نس
[عناوین آرشیوشده]

*********************************

********************

:: درباره من ::

labbaik
hosseini nastaran
خیلی مهربون-دوست داشتنی(همه این طوری میگن)با سلیقه-منطقی-درس خون

********************

:: لینک به وبلاگ ::

labbaik

********************

:: پیوندهای روزانه ::

دوستت دارم [54]
[آرشیو(1)]

********************

:: آرشیو ::

tishtar

********************

:: لینک دوستان من ::

اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
الهام
آسمان آفتابی
امیر
مصطفی فؤادی

********************

:: دوستان من ::


















********************

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو

********************

:: خبرنامه ::

 

********************

پارسی بلاگ ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ